سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستودن بیش از سزیدن ، چاپلوسى کردن است ، و کمتر از آنچه باید درماندگى است یا رشک بردن . [نهج البلاغه]
کشکول عشق

در رؤیاهایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم.

خدا پرسید: پس تو میخواهی بامن گفتگو کنی؟

گفتم: اگه وقت دارید!

خدا خندید و گفت: بی نهایت‏؛‏در ذهنت چیست که میخواهی بپرسی؟

پرسیدم: چه چیز بشر شما را متعجب میسازد؟

گفت: اینکه از کودکیشان خسته میشوند‏ و عجله دارن که بزرگ شوند و پس از مدتی دوباره آرزوی کودکی دارند؛

اینکه سلامتی خود را از دست میدهند تا پول بدست آورند و سپس پولشان را میدهند تا سلامتیشان بازگردد؛

اینکه با اضطراب به آینده مینگرند و حال را فراموش میکنند و بنابراین نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده؛

اینکه به گونه‏ای زندگی میکنند که انگار نمی میرند و به گونه‏ای می میرند که انگار هرگز زندگی نکرده‏اند.

خدا دستانم را گرفت و مدتی سکوت کردیم؛

وسپس باز پرسیدم: بعنوان یک پدر کدام درسها را به فرزندانت می آموزی؟

گفت: اینکه آنها نمیتوانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد؛

درست نیست که خودشان را با دیگران مقایسه کنند؛

فقط چند ثانیه طول میکشد که زخم‏های عمیقی در قلب دوستانمان ایجاد کنیم اما سال‏ها طول می‏کشد التیام یابد؛

ثروتمند ، دارا ترین‏ها نیستند بلکه آنهایی هستند که به کمترین‏ها نیاز دارند؛

انسان‏هایی هستند که آنها را دوست دارند اما نمی‏دانند چگونه احساساتشان را نشان دهند؛

دو نفر میتوانند با هم به یک نقطه نگاه کنند اما آن را متفاوت ببینند؛

کفی نیست که فقط آن‏ها دیگران را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند؛

و...............

من با خضوع گفتم: به خاطر این گفتگو متشکرم، آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بیاموزند؟

خداوند با لبخندی گفت: بدانند که من اینجا هستم؛ همیشه و دوستشان دارم.



حسین ::: دوشنبه 87/7/22::: ساعت 4:36 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :4725

>> درباره خودم <<

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
کشکول عشق

>>لوگوی دوستان<<


>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<
--